چالش های آموزش در عصر کرونا و پساکرونا
به گزارش کنکور هنر یک جامعه شناس با اشاره به اینکه مطالعه نهاد آموزش در عصر کرونایی را باید در بستر آموزش مجازی دنبال کرد اظهار داشت: یادگیری آنلاین و یادگیری از راه دور به دارویی برای این همه گیری جهانی بی سابقه تبدیل گشته است. گذر از یادگیری سنتی حضوری به آموزش آنلاین می تواند تجربه کاملاً متفاوتی باشد که دانش آموزان و مربیان آنها باید خویش را با آن وفق دهند.
حمیدرضا بیژنی در گفتگو با ایسنا، در اینباره اظهار نمود: از آغاز بحران کرونا، از مهمترین دغدغه هایی که در گستره ای جهانی بعنوان یک مساله عنوان شد، شیوه کنش گری نهاد آموزش بود. مسئله شدن نهاد آموزش در این دوره از چند سویه مورد توجه قرار گرفت؛ نخست آنکه این نهاد به جهت ماهیت پیشرانی اش در تربیت نیروی انسانی و توسعه دانش، از محوری ترین نهادهای اجتماعی جهان مدرن محسوب می شود که بروز هرگونه خلل در فرآیند آن در دراز مدت می تواند به توقف و یا کاهش سرعت روند توسعه کشور منجر شود.
وی ادامه داد: از طرفی آنکه این نهاد با ساختار و نظم زندگی روزمره خانواده ها عجین شده است. به معنای دیگر بخش قابل توجهی از خانواده ها در یک جامعه به نحوی با دانش آموزان در ارتباط اند و تغییر در قاعده مندی زندگی مبتنی بر آموزش حضوری، نظم زندگی آنها را بر هم می زند. آنچه مهم می باشد انفکاک ناپذیری این دو امر از یکدیگر است به نحوی که در یک وضعیت هم افزا به مسئله انگیزتر شدن مبحث هم دامن می زنند.
این جامعه شناس حوزه آموزش و پرورش ضمن اشاره به این که مطالعه نهاد آموزش در عصر کرونایی را باید در بستر آموزش مجازی دنبال کرد اظهار داشت: یادگیری آنلاین و یادگیری از راه دور به دارویی برای این همه گیری جهانی بی سابقه تبدیل گشته است. گذر از یادگیری سنتی حضوری به آموزش آنلاین می تواند تجربه کاملاً متفاوتی باشد که دانش آموزان و مربیان آنها باید خویش را با آن وفق دهند.
بیژنی افزود: هرچند این سیستم چالش هایی هم دارد. سیستم آموزشی و مربیان، «آموزش در شرایط اضطراری» را از راه بسترهای مختلف آنلاین پذیرفته اند، اما در واقع مجبور به اتخاذ سیستمی شده اند که برای آن آمادگی ندارند.
این جامعه شناس با اشاره به اینکه طی دوسال اخیر که جهان در لایه های متعدد درگیر این ویروس شده است، تحقیقات بسیار زیادی در زمینه تاثیرگذاری کرونا بر نهاد آموزش صورت گرفته است، اظهار داشت: از میان یافته های تحقیقات علمی بعضی از مهمترین چالش هایی که در این حوزه در گستره جهانی مطرح می شود عبارت اند از دسترسی و اتصال به اینترنت برای همه اقشار جامعه، فضای اختصاصی مطالعه (به معنای دسترسی به یک موبایل یا تبلت اختصاصی) در نتیجه محرومیت اقتصادی، رضایتمندی شخصی و علاقه به ارتباط مداوم آموزشی از راه پلتفرم های هوشمند (امری که کمیت و کیفیت آموزش را تحت تاثیر قرار می دهد)، ساعات مطالعه مبتنی بر توانایی استفاده مداوم از ابزارهای دیجیتال، شبکه های آموزشی و اینترنتی قدرتمند جهت تسهیل فرآیند آموزشی، تفاوت های شیوه یادگیری بر مبنای گروه سنی، مسئله آموزش و یادگیری گروه های دارای معلولیت های جسمی-ذهنی، برطرف نشدن بحران های روانی و عاطفی مبتنی بر آموزش مجازی، آشنا نبودن خیلی از معلمان با پلتفرم های دیجیتال و عدم آموزش صحیح و دقیق مربیان و معلمان جهت آموزش مجازی، اختلال دسترسی به پلتفرم های با کیفیت آموزشی که بسترهای ارتباطی و همکاری یکپارچه را تسهیل می کنند.
وی ادامه داد: معنای نتایج به دست آمده از مطالعات را در یک شیوه طبقه بندی، می توان در ذیل دو رویکرد اساسی که جامعه شناسان حوزه آموزش در مطالعات خود از آن استفاده می کنند قرار داد: کارکردهای آموزشی و عدالت آموزشی. کارکردهای آموزشی را در معنای ساده می توان به ایفای نقش صحیح نهاد آموزشی و تحقق اهداف تعریف شده آن تلقی نمود. آموزش و پرورش، افراد را از پیش زمینه های متعدد گرد هم آورده و ارزش های اصلی و همینطور رفتارهای قابل قبول (و غیر قابل قبول) در جامعه را به آنها می آموزد.
بیژنی ضمن اشاره به این که جامعه شناسان کارکردهای آشکار نهادهای اجتماعی را از کارکردهای پنهان آن متمایز می کنند اظهار داشت: کارکردهای آشکار به نتایج مورد انتظار یک نهاد اجتماعی یا پدیده اشاره دارد. کارکرد آشکار آموزش و پرورش این است که به جوانان کمک نماید تا وقتی بزرگتر می شوند خویش را برای اشتغال هدف گذاری شده آماده کنند. کارکردهای پنهان به نتایج ناخواسته یک نهاد اجتماعی اشاره دارد. کارکرد پنهان آموزش و پرورش این است که بعنوان مثال می تواند مدرسه را به مرکز دوست یابی یا امتزاج فرهنگی تبدیل کند.
این جامعه شناس افزود: عدالت آموزشی را می توان تحقق کارکردهای مطلوب آموزشی به شکلی برابر برای همه آحاد جامعه در نظر گرفت. موضوعی که محور بحث های جامعه شناسانی است که بر نزاع، قدرت و نابرابری در بخش آموزش تمرکز دارند. این جامعه شناسان بخصوص تاکید می کنند که چگونه رقابت برای منابع کمیاب گروه های مختلف را مقابل یکدیگر قرار می دهد. تضاد، به این مفهوم نیست که شما لزوماً افرادی را می بینید که بر سر منابع با یکدیگر درگیر می شوند. تضاد، در بعضی مواقع، قابل مشاهده نیست، چونکه افراد صاحب قدرت، منابع را به نحوی توزیع می کنند که از در رأس ماندن اطمینان حاصل کنند. موضوعی که ساده ترین مثال آنرا در شکاف مسیر دستیابی به رشته ها و دانشگاه های خاص در رقابت کنکور می توان مشاهده کرد که در شرایط کرونایی بیشتر از پیش بر عمق و وسعت این شکاف افزوده شده است.
وی با طرح پرسش هایی نظیر این که چاره نهایی چیست؟، مسیر برنامه ریزی و سیاست گذاری در جهت بهبود فرآیند کارکرد نهاد آموزش و آمیختگی بیشتر آن با عدالت در عصر کرونا و پسا کرونا، کدام سو است؟ اظهار داشت: تلاش در جهت بازگشایی هرچه سریعتر مدارس و بازگشت به آموزش حضوری و یا توسعه آموزش مجازی و تدریس آنلاین برای دانش آموزان کدام در اولویت است؟ باید در پاسخ اظهار داشت که نه این و نه آن! در واقع این پرسشی نیست که به آسانی بتوان پاسخ گفت، اما می توان راهکاری در جهت توانمندسازی نهاد آموزش در عصر بحران های جهانی و مخاطرات پیش بینی نشده عرضه کرد و آن توسعه تاب آوری نهادی با تاکید بر راهبرد افزایش انعطاف پذیری نهاد آموزش است.
این جامعه شناس اضافه کرد: به عبارت دیگر می توان این طور بیان کرد که جهان هیچگاه به دوره ماقبل کرونا باز نخواهد گشت و اگر درصورتیکه در فرض خیالی در زمانی اندک ویروس کرونا ریشه کن هم شود، خیلی از تجربیاتی که جهان در این دوره از سر گذرانده است پیش روی فرآیند توسعه نهادی و فناورانه او خواهد بود. انتظارات پدید آمده را هیچ وقت نمی توان رها کرد و تنها راهِ موجود، افزایش توان پاسخگویی به نیازهای نوظهور است.
وی با تکیه بر این که بدین ترتیب ما در آغاز یک فرآیند تحولی در راه تغییرات نهادی هستیم و در این گذرگاه آزمون و خطاهای بسیاری در پیش داریم که می تواند در روشن کردن مسیر پیش رو تسهیلگر و راهنما باشد اظهار داشت: آنچه می تواند از ما سر بزند و توقع می رود در آن مسیر قدم بگذاریم، تلاش جهت افزایش انعطاف پذیری نهادی است و آن چیزی نیست جز فراهم کردن بسترهای لازم جهت گسترش شیوه های آموزشی حضوری و غیر حضوری در ساحت های تقنینی و اجرایی، به نحوی که نهاد آموزشی به معنای واقعی در خدمت جامعه باشد و دانش آموزان و خانواده ها در راه دستیابی به آموزش های لازم جهت توسعه علمی و تربیت یافتن نیروی انسانی در هیچ شرایطی مجبور به تصمیم گیری نشوند که مختار به انتخاب بهترین شیوه آموزش مبتنی بر موقعیت خود باشند.
بیژنی خاطرنشان کرد که سیاستگذاران و برنامه ریزان باید بدانند که جهان آینده بیشتر از هر چیز متکی بر یک اصل پارادوکسیکال، یعنی «تحول آفرینی بدون توقف و همیشگی» است. مبنایی که جهان انتزاعی دیجیتال مدت هاست بر آن استوار شده است و ثانیه به ثانیه و بدون وقفه بنیان علم، فرهنگ، اقتصاد، سیاست، تجارت و هر پدیده دیگری که را در این راه با آن موجه شود، دگرگون می کند. در نتیجه محور اصلی برنامه ریزی و سیاستگذاری آموزشی در جهان کرونایی و پسا کرونایی توسعه تاب آوری نهادی با تاکید بر راهبرد افزایش انعطاف پذیری نهاد آموزش است.
منبع: كنكور هنر
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب