فیلمنامه نویس باید درباره ی داستان فیلم از خود سوال بپرسد
به گزارش کنکور هنر، کارگردان فیلم سینمایی «سجاده آتش» با اشاره به این که رویدادهای جامعه بشری، تاریخ، حال، آینده و تجربیات همگی می تواند ایده ساخت اثر باشد، اظهار داشت: فیلمنامه نویس بجای داستان گفتن راجع به هر موضوعی بهتر است درباره ی آن از خود سوال بپرسد.
به گزارش خبرگزاری کنکور هنر از روابط عمومی موزه سینمای ایران، کارگاه «از سجاده آتش تا کارو با احمد مرادپور» همزمان با هفته دفاع مقدس سه شنبه (چهارم مهرماه) با حضور علاقه مندان سینما و اعضای باشگاه مخاطبان موزه سینما به مدت سه ساعت در این موزه انجام شد.
احمد مرادپور در ابتدا درباره ی ایده یابی و تبدیل آن به فیلمنامه اظهارداشت: وقتی در سینما صحبت از ایده می شود به مفهوم خلاصه و فشرده داستانی است که می خواهیم نقل کنیم؛ مثل زمانی که برای یک فیلم خلاصه یک خطی می نویسیم. مانند خلاصه فیلم سینمایی پدرخوانده؛ «جوان ترین پسر خانواده مافیایی برای انتقام از قاتلان پدرش دست به حرکتی می زند و خودش تبدیل به پدرخوانده می شود.»
وی اظهار داشت: تعیین ایده یک خطی فیلم نیاز به مهارت خاصی دارد و بطور معمول زیر ۲۰ کلمه است و پس از آن ایده وارد مراحل دیگر مانند سکانس و واحدهای نمایشی بزرگ تر شده و در اختتام تبدیل به فیلمنامه سینمایی می شود. نکته قابل توجه این است که در هر ایده ای که به ذهن می رسد معنا و مفهومی نهفته است. همیشه کار ایده این است که شکل و فرم خط داستانی را معرفی می کند و ما را به سمت مسیری که مسیر داستان است جلو می برد.
این کارگردان با اعلان اینکه مفهوم، مرحله پس از ایده یابی است، اضافه کرد: مفهوم در ایده نهفته است و اگر در داستان خودرا عیان کند خوب است در غیر این صورت پیدا کردن مفهوم و آوردن آن در فیلم نا ممکن است و اگر داستان در راه مفهوم قرار نگیرد نمی توان نام آنرا داستان گذاشت. داستان با مفهوم به تکامل می رسد و ارزش بیشتری پیدا می کند؛ بنا بر این است که برخی از داستان ها تاثیرات عمیقی در زندگی ما می گذارند.
مرادپور با اشاره به مهارتهای ایده یابی برای داستان بیان کرد: ممکنست در داستان درباره ی مفهومی صحبت کنید که در جامعه ای هنجار نباشد اما در جامعه دیگر ارزش باشد مهم این است که وقتی داستانی را پرورش می دهید بتوانید آنرا به عاقبت برسانید. این ها مواردی هستند که در داستان باید به آن توجه کرد. گاهی به خاطر بی توجهی به این موارد با وجود حضور بازیگر حرفه ای و چهره، فیلم مخاطب را جذب نمی کند در صورتیکه اگر قدم اول استوار برداشته شود اساسا نتایج درخشانی به دنیال خواهد داشت.
کارگردان فیلم سینمایی «رنجر» در پاسخ به این پرسش که چطور میتوان ایده یابی کرد؟، اظهارداشت: یکی از راه های پیدا کردن ایده دقت به زندگی خود و اطرافیان است. گاهی ایده در زندگی روزمره ماست و گاهی حتی رویاها و آرزوها می تواند ایده باشد. رویدادهای جامعه بشری، تاریخ، حال، آینده و تجربیات همگی می تواند ایده باشد اما تا وقتی آن رویدادها و منابعی که دسترسی داریم تبدیل به داستان نشوند، فایده ندارد.
وی با اعلان اینکه هر ایده ای قابلیت تبدیل به داستان شدن را ندارد، اضافه کرد: به عنوان مثال، فیلم کوتاه زمانی باید تمام شود که مفهوم را بیان کرده باشد؛ در حقیقت معنای داستان زمانی کامل می شود که مفهوم اصلی بیان می شود. داستان های ایرانی بهترین انتخاب برای فیلم کوتاه هستند. در فیلم زمانی که مفهوم اصلی تکمیل شد دیگر نباید آنرا ادامه داد برای اینکه مخاطب را پس می زند. داستان زمانی تمام می شود که هر آن چه در آغاز فیلم درنظر گرفته شده بود محقق شود.
مرادپور بیان کرد: یکی دیگر از راه های ایده یابی، تبدیل کردن ایده به سوال است؛ این کار کلیدی طلایی برای ایده یابی است. فیلمنامه نویس بجای داستان گفتن راجع به هر موضوعی بهتر است درباره ی آن از خود سوال بپرسد، این موضوعی است که من در اثر تجربه هایم به آن رسیده ام و بسیار کاربردی است برای اینکه در این صورت ابعاد آن موضوع برایتان بیشتر آشکار می شود.
این کارگردان و تدوینگر اظهارداشت: البته مهم این است که در سوال کردن نباید ارزش گذاری نماییم فقط کافی است درباره ی آن ایده از خود سوال نماییم تا دریچه های زیادی برایمان باز شود. همین طور می توانیم برای آن موضوع، داستان طراحی نماییم تا تماشاگر به نتیجه برسد که آیا آن موضوع مناسب می باشد و یا مناسب نمی باشد.
وی اشاره کرد: بطورمثال برای پدرخوانده می توانیم از خود بپرسیم «چه می شد اگر جوان ترین فرد خانواده تبدیل به پدرخوانده می شد» گاهی ایده بخاطر این که موقعیت متعارف را بر هم می زند و تضاد به وجود می آورد جذابیت فیلم را بیشتر می کند. بطورمثال می توانیم از خود بپرسیم «چه می شود که فردی بی گناه دستگیر شود و حکم اعدام بگیرد؟»
مرادپور اظهار داشت: در مورد «سجاده آتش» می توانیم این سوال را بپرسیم که «چه می شد اگر فرمانده یک گردان در آغاز جنگ کشته و از رزم خارج می شد و پسری جوان و بی تجربه به عنوان فرمانده انتخاب می شد؟» تبدیل کردن ایده به سوال، همان پیدا کردن خط داستانی است. این روش سوال کردن در خیلی از موارد که ذهن به بن بست رسیده، می تواند کارگشا باشد؛ در این صورت مطالبی پیدا می کنید که باید تبدیل به داستان شود.
وی درباره ی این که چگونه ایده تبدیل به داستان شود، بیان کرد: «داستان» متشکل از یک شخصیت و یک ماجراست؛ این دو اصل حداقل مواردی است که برای داستان به آن نیاز دارید. داستان در دل سوال نهفته است. باید بتوانیم ابتدا یک داستان بگوییم و مرحله بعد این است که چگونه آن داستان را جذاب نماییم.
این کارگردان اضافه کرد: زمانی که در فیلم شاهد حضور راوی هستید بدین مدلول است که شما درحال دیدن یک داستان هستید. در فیلم های داستانی بطور معمول تماشاگر خودرا جای شخصیت می گذارد و نیازی نیست با حضور راوی دائم به او یادآوری کنید که داستان را تماشا کنید ضمن این که فیلم داستانی در بیشتر موارد احتیاج به راوی ندارد برای اینکه مخاطب با آن همذات پنداری می کند. به نظر من داستان باید آنقدر جذاب باشد که تماشاگر خودش با او همراه شود.
مرادپور درباره ی استفاده از راوی در فیلم های مستند، اظهار داشت: در مستند به سبب این که شکل روایت گری رابطه علت و معلولی ندارند می توانید از راوی استفاده کنید اما در فیلم هر چه تعریف می کنید باید موضوعیت خودرا از قبل گرفته باشد.
5757
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب