با تلفنیدن مشکلی نداشت

با تلفنیدن مشکلی نداشت کنکور هنر: غلامحسین صدری افشار تا آخر عمر در کار کلمه و به فرهنگ نویسی مشغول بود؛ «در واقع» او را می آزرد اما با «تلفنیدن» مشکلی نداشت.


به گزارش کنکور هنر به نقل از ایسنا، غلامحسین صدری افشار زاده ۲۴ اسفندماه سال ۱۳۱۳ بود؛ داوود موسایی، مدیر انتشارات فرهنگ معاصر در بزرگداشت او اظهار داشته بود: «آرزوی قلبی مان این است که صدری افشار واقعا ۱۲۰ سال عمر کنند به جهت اینکه وجود ایشان برای همه ما برکت است.» اما او نودسالگی را هم ندید و ۲۸ فروردین ماه در ۸۴ سالگی بدرود حیات گفت.
صدری افشار سال ۱۳۲۱ و در هشت سالگی پس از درگذشت پدرش و باتوجه به دعوای عموهایش برای نگهداری او، به پرورشگاه می رود و در سال ۱۳۲۸ از پروشگاه بیرون می آید. بعد مدتی در روزنامه کار می کند. مدتی به فعالیت سیاسی پرداخته و عضو حزب توده می شود و با کودتای ۱۳۳۲ هم زندانی می شود. پس از آزادی تا سال ۱۳۴۴ در ارومیه در داروخانه مشغول به کار می شود. البته در این میان رفت وآمدهایی به تهران و تبریز دارد. اما همیشه به این امید بوده که بتواند شغلی داشته باشد که در نویسندگی کمکش کند، دنیال کاری بوده که در کنار آن بتواند بنویسد. از دستفروشی و نگهبانی تا روزنامه فروشی و دامداری را تجربه می کند. اما در سال ۱۳۴۴ به این نتیجه می رسد با کار جنبی نمی شود به نویسندگی رسید؛ داروخانه را می فروشد و به تهران می آید.
بواسطه پرویز شهریاری در بنیاد فرهنگ ایران به ریاست ناتل خانلری، با ماهی ۶۰۰ تومان آغاز به کار فیش نویسی می کند.
صدری افشار درباره ی شروغ فرهنگ نویسی اش می گوید: «من دوزبانه بودم و همیشه پدرم از من معادل لغت ها را می پرسید؛ زمانی که در تهران بودیم معادل کلمه ها را به ترکی و زمانی که در تبریز بودیم معادل کلمات را به فارسی. بعد هم زبان فرانسه یاد گرفتم و وقتی که آغاز به خواندن انگلیسی کردم، برایم قضیه لغت بیشتر عنوان شد که لغت چیست و مسأله معادل بودن دقیقاً چگونه است. وقتی مجله سخن علمی و نوشتن واژه های علمی- فنی عنوان شد، از سال ۱۳۴۵ باز هم با لغت سر و کار پیدا کردم و فرهنگ اصطلاحات علمی و فنی که چاپ شد، در ویرایش آن خیلی کار کردم و بعد در وزارت علوم کتاب هایی را که ترجمه می شد باید ویرایش می کردم.
مسأله معادل های لغت های فرنگی مطرح بود و وقتی به کتاب های فارسی یا فرهنگ های موجود مراجعه می کردم معادلی برای آنها یا نبود یا دقیق نبود یا تعریف دقیق نداشت که مرز را مشخص نماید. بطورمثال شما دو واژه «قرمز» و «سرخ» را در نظر بگیرید. این ها ظاهراً معادل هستند، ولی کاربردشان فرق می کند؛ به طور معمول نمی گویید پرچم قرمز، ولی می گویید پرچم سرخ؛ ارتش قرمز نمی گویید، می گویید ارتش سرخ، ولی خون قرمز می گویید در کنار خون سرخ، یا می گویید از خجالت سرخ شدم، از خجالت قرمز شدم هم ممکنست بگویید، ولی به طور معمول می گویید سرخ شدم. این مرز حتی برای واژه های مترادف وجود دارد که این ها باید دقیق باشد.»
در سال ۱۳۶۰ با چند جوان دیگر تصمیم می گیرند فرهنگی هم برای زبان فارسی تألیف کنند و چون این کار احتیاج به سرمایه دارد، گروهی را دعوت می کند تا بیایند و سرمایه بگذارند اما در شش ماه سرمایه گذارها کنار می کشند. او می ماند و خانم ها نسرین و نسترن حَکمی و مقداری فیش. آغاز به تنظیم و تکمیل فیش ها می کنند و مراحل مختلف را پی می گیرند. در نهایت پس از ۹ سال کار کردن بدنبال ناشر می رود. اما ناشران نمی پذیرند تا اینکه اشرفی، انتشارات کلمه می گوید چاپ می کند و در عرض شش ماه پنج هزار نسخه اش تمام می شود.»
غلامحسین صدری افشار به واژه ها حساس بود و می اظهار داشت: «افراد فرهیخته باید فکری به حال صحبت کردن خود کنند و تا جای ممکن درست صحبت کنند. الآن در میان آنان مرض استفاده از واژه«درواقع» شایع است. بطوریکه در هر ۱۰ کلمه دو بار کلمه «درواقع» را به کار می برند. این در حالیست که در گذشته به کار بردن اینگونه تکیه کلام ها از طرف سخنرانان عیب محسوب می شد.»
او همین طور معتقد بود، زبان به سمت خلاصه نویسی پیش خواهد رفت و دراین زمینه می اظهار داشت: «در شرایط جدید و با وجود اهمیت سرعت ارتباط ناچاریم از کوتاه نویسی و خلاصه نویسی استفاده نمائیم. در این جا هم صحبت نفع و ضرر زبان به خاطر استفاده از ابزارهای جدید مطرح نیست، چون ما ناگزیر از رفتن به این سمت هستیم و اگر ما مدلهای بهتری جهت استفاده مردم به آنها پیشنهاد نکنیم و آنها را در رسانه ها به کار نگیریم، ممکنست آنها خود دست به کار شوند و کلماتی بسازند که خیلی درست نباشد و در این صورت زبان به ملغمه ای از دیگر زبان ها بدل خواهد شد.»
او همین طور می اظهار داشت: زبان فارسی مشکل زایایی ندارد و مشکلات ما دراین زمینه مشکل زبان نیست، بلکه مشکل روحیه است. نباید از صرف کردن واژه های فرنگی برای ساختن فعل و صفت پرهیز نماییم و فکر نکنیم با گفتن «تلفنیدن» دنیا به آخر می رسد. زبان فارسی از زایاترین زبان هاست و توانایی ساخت هرگونه لغتی را دارد؛ مشکل چیز دیگری است. اول اینکه ما خودمحوریم و فقط به سلیقه خودمان توجه می کنیم؛ بنا بر این چندان بدنبال این نمی رویم که واژه از نظر ساخت و مدلول درست است یا نه. فقط به واژه هایی می چسبیم که خودمان درست می دانیم و واژه های دیگران را قبول نمی نماییم. فرهنگستان سوم (فرهنگستان کنونی) که روی کار آمد، کل لغت های فرهنگستان دوم را کنار گذاشت. نمی شود گفت همه واژه های فرهنگستان های پیشین بی معناست فقط چون ما از آن آدم ها (اعضای فرهنگستان های قبلی) خوش مان نمی آید. آنها زبان شناس بودند، آقای دکتر کیا آدم کمی نبود. یک عمر روی زبان کار کرده بود. از دم کنار گذاشتن همه چیز فایده ندارد. ما باور خود درباره ی مسائل دیگر را به مسائل علمی سرایت می دهیم. مسأله دوم این است که ما روی لغت هایی که تازه معمول می شوند بموقع کار نمی نماییم. سومین موضوع هم این است که باید بجای دور هم نشستن و در جلسات، لغت ساختن، گروهی باشند و نوشته هایی را که در طول سال در مجله ها، کتاب ها و... منتشر می شوند، بررسی و مفاهیم و لغت های جدید را جمع آوری کنند تا همه این ها در فرهنگستان بررسی شوند. شاید برای یک لغت سه معادل به کار رفته باشد. فرهنگستان می تواند یکی از آنها را به عنوان لغت نهایی تأیید و اعلام نماید. این راه بهتری است چون این لغت ها را عده ای مصرف کرده اند.»
صدری افشار درباره ی غلط نویسی های رایج در فضای مجازی هم بیان کرده بود: « اگر ما به خیلی چیزها دقت نکنیم ممکنست زبان فارسی تغییر کند و چیز دیگری به وجود بیاید. بطور مثال در اینستاگرام و دیگر شبکه های مجازی بجای «فکر کنم» می نویسند «فک کنم» و «ر» در نوشتار حذف می شود. یعنی مردم همان گونه که حرف می زنند، می نویسند و این کار فهم نوشتار را مشکل می کند. در همه دنیا شکل گفتاری واژه ها با نوشتار آنها فرق دارد؛ بطورمثال در انگلیسی. فارسی هم همچنین است. ما در زمان نوشتن اهتمام می نماییم که مطلب برای همه گویش وران یک زبان از تهرانی و اصفهانی تا زنجانی قابل فهم باشد، در صورتیکه زمان حرف زدن، هر کدام گویش شهر خودمان را به کار می بریم که با فارسی معیار متفاوت است و این لازم است که رعایت شود. اگر رعایت نشود ما حرف های یکدیگر را اغلب نخواهیم فهمید. یعنی آن چه گیلک می گوید یک تهرانی نخواهد فهمید یا وقتی یک بلوچ صحبت می کند یک گیلک نخواهد فهمید. زبان معیار برای این است. زبان معیار برای خود قواعدی دارد و فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای این است که معیارهای زبان فارسی را بصورت مدون دربیاورد و در اختیار مردم بگذارد.»
این فرهنگ نویس در یادداشتی به نکاتی در حوزه درست نویسی پرداخته بود که در این جا قابل مشاهده می باشد.
وی در دهه ۸۰ فرهنگ زبانزدهای فارسی را منتشر نمود. از دید او زبانزد با ضرب المثل متفاوت می باشد و شامل عبارت هایی مانند متلک، خوش آمدگویی و احوالپرسی می شود؛ همچون «اگه عمری باشه»، «آفتاب لب بومه»، «کوچیک شماییم»، «خدا حفظش کنه» و «خیر ببینی».
کتاب های «فرهنگ مترجم»، «فرهنگ زبانزدها»، «واژه نامه فنی»، «فرهنگ معاصر فارسی»، «فرهنگ فارسی اعلام»، «فرهنگ معاصر کوچک فارسی»، «فرهنگ فارسی دوجلدی» و «فرهنگ نامه فارسی سه جلدی» همچون آثار به جامانده از غلامحسین صدری افشار است.




منبع:

1401/12/24
12:58:03
5.0 / 5
272
تگهای خبر: ساز , كتاب
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۲ بعلاوه ۱
کنکور دکترای هنر
phdhonar.ir - تمام حقوق برای كنكور هنر محفوظ است

كنكور هنر

کنکور دکترای هنر